بندری، دشتستان، بازی ها

بندری، دشتستان، بازی ها، اتوتل توت متل      

تعداد: گروهی/ جنس: هر دو/ گروه سنی: کودکان و یک فرد بزرگسال

محل اجرا: فضای بسته

نحوه بازی: بازیکنان به صف نشسته، پاهایشان را جدا از هم در یک جهت دراز می کنند. آن گاه بزرگتری به نام استاد در حالی که با دست روی پای آنها می زند چنین می خواند. اتوتل توت متل/ ناراحمدی، نارشکر/. . .  سکندر زرشتو (سکندری که خیلی زشت است)/ پشت سرش نوشتو(پشت سرش نوشته). کلمۀ آخر به هر که افتاد بازنده است. استاد از نفر بازنده می پرسد: «اوو گرم می خوای یا اوو سرد؟ نفر بازنده باید یکی را انتخاب کند. اگر آب گرم انتخاب کرد، بازیکنان او را پنجیر می گیرند. اگر آب سرد را انتخاب کرد آهسته پنجیرش گرفته و دوباره بازی را از نفر بازنده شروع می کنند. در بعضی از روستاهای دشتستان و تنگستان قسمت هایی از شعر متفاوت است.

قزل ایاغ، 89: 1379

بندری، دشتستان، بازی ها، چیل چیل             

تعداد: زوج (حداکثر 20 نفر)/ جنس: پسران

محل اجرا: فضای باز/ زمان اجرا: شب ها

نحوه بازی: ابتدا از میان بازیکنان دو نفر به عنوان استاد انتخاب می شوند و برمی زنند و یاران خود را انتخاب می کنند و دو گروه می شوند. محل بازی بیشتر زمین خاکی است که باید اطراف آن تا اندازه ای صاف و پست باشد. دو گروه پنهانی به فاصلۀ 300 متر از یکدیگر به صورت تل، مشت مشت خاک جمع کرده آن ها را خیار گُرگُو می نامند.

وقتی که هر دو گروه به اندازۀ کافی خیار گرگو ساختند، از همان جا به وسیله سوت همدیگر را خبر می کنند که برای شروع بازی آماده اند. در این موقع هر دو گروه در حالی که می گویند چیل چیل محل بازی خود را عوض می کنند و تا زمان مشخصی که قبلاً تعیین کرده اند به خراب کردن خیار گرگوهای همدیگر می پردازند.

بعد از پایان این کار تمامی بازیکنان به دکه می آیند و سپس به اتفاق هم می روند هر دو محل را بازدید می کنند. هر گروه که خیار گرگوهایشان بیشتر خراب شده باشد بازنده می شوند. گروه بازنده موظف اند در شب بعد یک چارک گندم یا تخمه را بو بدهند و برای بیلۀ برنده بیاورند، ضمناً غروب آفتاب اهالی ده را برای هو و جنجال بیشتر دعوت می کنند. هر دو گروه دور هم می نشینند و بعد اهالی ده همۀ بازیکنان بازنده را گلی (دلقک) کرده دور آن ها را می گیرند.

قزل ایاغ، 103: 1379

بندری، دشتستان، بازی ها، دار کیلی دار                

تعداد: حداقل 3 نفر و حداکثر 7 نفر / جنس: هر دو  (در بین چوپانان بیشتر رواج دارد)

اشیاء: یک چوب که به آن دار گویند و طول نباید از یک متر بیشتر باشد. جنس چوب ها باید با هم فرق داشته باشد. مثلاً گرز، گز، کنار، . . .

نحوه بازی: این بازی در سه مرحله انجام می گیرد. مرحله اول: یک نفر به عنوان استاد انتخاب شده و چوب های نفرات را جمع می کند بعد دو دستی آن ها را جلو آورده و می گوید: «دارلیکی دار؟» بازیکنان جواب می دهند: «دار خم روی دار مردم» (چوب خودم روی چوب مردم) سپس استاد چوب ها را بلند کرده آن ها را پشت سرش پرت می کند. اگر فقط یکی از چوب ها روی چوب دیگری قرار بگیرد، نفری که چوبش «رو» قرار گرفته اولین نفر برای مرحلۀ دوم بازی شناخته می شود. استاد این کار را همین طور تکرار می کند تا نفرات دوم، سوم، چهارم و . . . مشخص گردند.

مرحله دوم: استاد تمام چوب ها را طوری روی زمین مسطح قرار می دهدکه چهل سانتی متر از هم فاصله داشته باشند. در اینجا نفری که در مرحلۀ نخستین، نفر اول شناخته شده، می رود کمی دورتر و در حالی که یک پایش را بالا گرفته، با پای دیگر باید از وسط چوب ها عبور کند. آن گاه با همان یک پا، از پهلو روی یکی از چوب ها می پرد و در حین پریدن می گوید: «شنک نچگ(؟) پاتیلک زنک» «شنگ نپگ پاتیک زنک» بعد از این عمل می آید روی یک یک چوب ها پا می گذارد و جنس چوب را می گوید: «ئی کنار، ئی گر:» « این کنار، شاخه نخل این گز، . . .) وقتی که به چوب خودش رسید، خم می شود چوبش را برمی دارد و می رود گوشه ای می ایستد. اگر در اعمال فوق موفق نشد، سوخته و نوبت به نفر بعدی می رسد و بعد از آخرین نفر مجدداً نوبت به او می رسد. بازی ادامه دارد تا همۀ بازیکنان چوب هایشان را بردارند.

مرحله سوم: بازیکنی که در مرحله دوم بازنده شد موظف است چوبش را عمودی در گل فرو کند. در این هنگام، بازیکنان هر یک، از چوب یاد شده ده متر فاصله گرفته، دکه ای برای خود می سازند و از نفر اول مرحلۀ دوم، به ترتیب چوب هایشان را به طرف چوب گل شده، پرتاب می کنند. هر بازیکنی چوبش به چوب گل شده برخورد کرد از صاحب چوب می پرسد: «پیاده یا سواره؟» « با یک پا یا با دو پا بروم چوب ها را بیاورم؟» آنگاه چوب ها را جمع می کند ولی تنها چوب خود را برداشته فوری به طرف دکه اش فرار می کند. بازیکنان که او را زیر نظر دارند بلافاصله می دوند و چوب های خود را برمی دارند و به طرف خود باز می گردند. هر بازیکنی در این مرحله آخر شود باید چوبش را به جای چوب گل شده بگذارد. کسی در این بازی برنده است که توانسته باشد چوبش را بیشتر از دیگران به چوب گل شده بزند.

قزل ایاغ، 107: 1379

بندری، دشتستان، بازی ها، دختر شاه پریان           

تعداد: 5 نفر/ جنس: هر دو

محل اجرا: فضای بسته

نحوه بازی: یک بازیکن در نقش دختر شاه پریان و چهار بازیکن دیگر در نقش نزدیکان دختر شاه پریان نحوه بازی: موضوع بازی، تشریفات به خاک سپردن دختر شاه پریان است و برخلاف بازی های دیگر با ماتم سوگواری و سکوت غم انگیزی انجام می گیرد و بیشتر جنبۀ سحر و جادو و جنبل دارد و اگر در حین بازی، بازیکنی خنده اش بگیرد و یا از حالت ماتم زدگی بیرون بیاید، بازی باطل است و باید دوباره شروع شود.

دختر شاه پریان که تقریباً چند دقیقه است که از دار دنیا رفته، روی زمین دراز می کشد و درست حالت یک مردۀ حقیقی را به خود می گیرد. چهار بازیکن دیگر باید روی پایشان در دو طرف دختر شاه پریان بنشینند و با انگشت اشاره، دو نفر زیر بغل مرده و دو نفر دیگر زیر پای او را بگیرند. حالت این چهار نفر چنین است که انگار عزیزترین کسانشان را از دست داده اند.

در این موقع یکی از بازیکنان که استاد بازی می باشد و زیر بغل مرده را گرفته، خطاب به بازیکن رو به رو می گوید: «دختر شاه پریون مردن، راستی  راسن؟» (دختر شاه پریان مرده، راستی راست است؟) او در جواب می گوید: «هاراسن» (بله راست است) بعد بازیکنی که جواب داده (ها راسن) از بازیکن روبه روی خود که زیر پای چپ مرده را گرفته می پرسد: «راستی راسن؟: (راستی راست است؟) او نیز می گوید: «هاراسن» بازیکن سومی که جواب بازیکن دومی را داده از بازیکن رو به روی خود که زیر پای راست مرده را گرفته همان سوال را می کند و همان جواب را می شنود. این سوال و جواب ها را خیلی آهسته و در عین حال دل شکسته تا سه مرتبه تکرار می کنند و بعد از سه مرتبه بدون اینکه خنده ای روی لب کسی ظاهر گردد، استاد نگاهی به دورو برش انداخته و بعد ملایم سوت می کشد.

عقیده بر این است که با کشیدن سوت اهل پریان باخبر شده، دسته جمعی به کمک آن ها می شتابند و این سوت نوعی آماده باش برای بازیکنان نیز هست، چرا که با نشیدن آن انگشتان خود را که جمعاً هشت تا می باشد بدون اینکه فشاری بر بدن مرده آید تا ارتفاعی که می توانند از زمین بلند می کنند. اگر مرده بخندد اهل پریان محکم او را به زمین می زنند! چهار نفر برای اتفاق احتمالی کاملاً مواظب دختر شاه پریان هستند. اگر عملیات با دقت صورت گیرد مرده را می برند و جای مناسبی خاک می کنند و بازی پایان می یابد. مردم این مناطق به این بازی ایمان و اعتقادی خاص دارند.

قزل ایاغ، 108: 1379

بندری، دشتستان، بازی ها، کُوک            

تعداد: گروهی/ جنس: هر دو

محل اجرا: فضای باز/ زمان اجرا: فصل تابستان

اشیاء: کوک، شکه (کوک به زبان محلی دشتستان استخوان زانوی بز را گویند و هر قسمت کوک اسمی دارد، مثلاً طرف چپ آن خز، روی آن را کوپ و شکمش را جیک می نامند، شکه (کوک) ی است سنگین و بزرگ و مال پای راست بز)

نحوه بازی: ابتدا بازیکنان دایره نسبتاً بزرگی روی زمین می کشند. بعد هر یک به تعداد مساوی مثلاً هر نفر سه عدد کوک وسط دایره می گذارند. سپس همۀ بازیکنان، ضمن اینکه شکه را در دست دارند به فاصلۀ پنج متری دایره به نوبت می ایستند. برای شروع بازی اولین نفری که اسمش سالار است شکه اش را به طرف کوک هایی که داخل دایره قرار دارند پرت می کند. اگر توانست یکی از آنها را از دایره خارج کند، باز برای بار دوم بازی را ادامه می دهد و همین طور تا زمانی که شکه اش را به کوک ها بزند، بازی را دنبال می کند اما اگر بیش از یک بار یا دو بار نتوانست این کار را انجام دهد، نوبت به نفر دوم می رسد که پک نام دارد. در اینجا پک نیز اعمال سالار را انجام می دهد و همین طور تا آخرین نفر بازی را ادامه می دهند، در پایان اگر تعداد کوک های بازیکنی از دیگران بیشتر باشد، برندۀ بازی محسوب می شود.

قزل ایاغ، 118: 1379

بندری، دشتستان، بازی ها، کُتُر شی پا                       

تعداد: زوج، حداکثر 12 نفر/ جنس: پسران/ اشیاء: یک ریگ به نام گُتُر

محل اجرا: فضای باز/ زمان اجرا: شبهای مهتابی

نحوه بازی: بازیکنان دو استاد انتخاب می کنند، بعد دو به دو به چُرچُر می روند و دو استاد نیز یاران خود را انتخاب کرده و دو گروه می شوند. سپس دکه ای را مشخص می نمایند، آنگاه هر دو گروه جداگانه به طورموازی، به فاصله 50-60 متری رو به روی دکه روی زمین می نشینند.

ابتدا و انتهای هر گروه باید در یک امتداد باشد. بعد که همگی نشستند دو استاد پرخالی می کنند تا معلوم شود کدامیک باید بازی را شروع کنند. استادی که حق شروع بازی را دارد کُترُی را برمی دارد زیر پای یک یک یارانش دست می کند و به دلخواه کُتُر را زیر پای یکی از آنها می گذارد و خود کناری می ایستد. در این موقع استاد گروه دیگر می آید و ضمن اینکه زیر پای نفرات گروه رقیب را دقیقاً جست و جو می کند برای هر یک چنین می گوید: نِه گُلمه نه گُلمه (پیش تو نیست، پیش تو نیست) و این جمله را تکرار می کند تا از روی گمان بفهمد گتر زیر پای چه کسی قرار دارد. بعد که تصمیم گرفت دستش را روی یک یک بازیکنان نهاده می گوید: «خداجونم هادو واسو» (خدا جانم بدهد و بگیرد) و بلافاصله به یکی که اسمش را می داند می گوید: مثلاً «غلوها ده» (غلام بده).

در اینجا اگر گتر پیش غلام بود که آن را برمی دارد و  گروهش برنده شده و بازی از نو شروع می شود. اما اگر گتر زیر پای نفر دیگری بود، بازیکنی که پشت سر همه نشسته از جا بلند می شود و می رود از انتهای پای نفر جلویی گروه خود، رو به دکه می پرد. تا هر جا که موفق شد بپرد، پیشروی گروهش محسوب می شود. مثلاً اگر دو متر پرید گروهش دو متر به دکه نزدیک می شود. اگر نسبت پیشروی گروهش زیادتر از گروه دیگر بود فقط یک امتیاز آورده است. اگر گروهی آنقدر پیشروی کرد تا به دکه رسید، افراد گروه دیگر در صورتی آن ها را به کول می کشند که هیچگونه پیشروی نکرده باشند. یعنی از جای خود تکان نخورده باشند.

قزل ایاغ، 119: 1379

بندری، دشتستان، بازی ها، گل گلابی       

تعداد: گروهی/ جنس: پسران

محل اجرا: فضای باز/ زمان اجرا: شب های مهتابی

نحوه بازی: دو استاد انتخاب شده و به گوشه ای می روند و در گوشی کلمات گل و گلابی را به خود نسبت می دهند و به جمع بازیکنان برمی گردند، سپس در حالی که دست های همدیگر را حلقه وار گرفته اند، یکی یکی، بازیکنان را به داخل دست هایشان فرا می خوانند و به نوبت می پرسند: گل و گلاب . . .  گل می خواهی یا گلابی؟ در اینجا نفری که در حلقۀ دست های دو استاد قرار گرفته باید یکی را انتخاب کند. اگر گفت گل، جزو یاران استادی می شود که کلمۀ گل را برای خود انتخاب کرده و اگر گفت گلابی جزو یاران استادی می شود که کلمه گلابی را به خود نسبت داده است این عمل تا تقسیم همه بازیکنان به دو دسته ادامه دارد.

بازیکنان هر دسته به ردیف، پشت سر استاد خود صف بسته، دست هایشان را به دور کمر یار جلوی خود حلقه می کنند، آن گاه وسط دو استاد که حالا درست رو به روی هم قرار گرفته اند، خط مستقیمی کشیده می شود. دو استاد در یک زمان، در حالی که توسط یاران خود سفت و سخت گرفته شده اند، دست به دست هم داده محکم یکدیگر را به سوی خود می کشند. پای هر استاد از خط یاد شده خارج شود، گروهش سوخته است و باید به نفرات گروه برنده کولی بدهد و مسافتی ببرد.

قزل ایاغ، 122: 1379

بندری، دشتستان، بازی ها، ملابرس     

تعداد: دو گروه (8 نفر به بالا)/ جنس: پسران

محل اجرا: فضای باز

زمان اجرا: شب های مهتابی

نحوه بازی: ابتدا از میان بازیکنان دو نفر به عنوان سالار انتخاب شده و بقیه دو بیله (گروه) می شوند، سپس دایره ای به قطر 8 متر می کشند. برای شروع بازی پر خالی می کنند، تا معلوم شود کدام گروه باید در دایره بماند. افراد گروهی که در دایره قرار می گیرند باید پشت به پشت هم بنشینند.

وظیفۀ گروه دیگر مخفی شدن است. بدین طریق که سالارشان چشم سالار گروه رقیب را می گیرد و و قتی مطمئن شد که نفراتش در جای مناسبی مخفی شده اند چشم او را باز می کند و می گوید: «حال بیشسیم پی شو» (حالا برویم دنبالشان).

دو سالار راه می افتند، سعی سالار خودی بر این است که با حیله و نیرنگ سالار رقیب را به جهاتی ببرد که او نتواند به آسانی مخفیگاه بازیکنان را پیدا کند. مسئله مهم بازی این است که موقع مخفی شدن کلمۀ رمزی که حکم زنگ خطر را دارد بین سالار و یارانش تعیین می شود که در شرایط ضروری سالار، با گفتن آن کلمه، نفراتش را بدون سر و صدا از مخفیگاه فراری می دهد.

اگر در حین گشت شناسایی سالار رقیب قوی بود و توانست مخفیگاه آن ها را پیدا کند که افراد گروهش برنده شده به جای گروه دیگر در دایره می نشینند، اما در غیر اینصورت بازیکنان به سرعت از مخفیگاه خود بیرون آمده به سوی گروهی که در دایره نشسته اند حرکت می کنند تا آن ها را کتک بزنند. افراد گروهی که مورد حمله قرار می گیرند در همان وضعیت نشسته می توانند از خودشان دفاع کنند.

ضمناً همین که از دور صدای پای گروه رقیب را شنیدند بلند بلند صدا می زنند: «ملابرس که کشتمنو – وخین خمو برشتنو» (ملابرس که کشتنمان و با خون خودمان برشتنمان) و بدین طریق سالارشان را به کمک می طلبند. در این موقع سالار هر چه زودتر خود را به یارانش می رساند.

با رسیدن سالار، آن گروه حق ندارد در حالی که در دایره است گروه دیگر را کتک بزند بلکه فقط اجازه دارد در صورت امکان از اطراف دایره به گروه رقیب حمله کند. در چنین وضعی سالار به تنهایی و با جدیت ومهارت حاشیۀ دایره را محاصره کرده، حملات احتمالی نفرات رقیب را دفع می کند. در اینجا گروه رقیب متوجه است که باید محتاطانه حمله کند، زیرا همگی می دانند که اگر فقط پایشان به وسیلۀ پای سالار گروه دیگر لگد شود، سوخته اند و بازی به دست آن گروه می افتد.

قزل ایاغ، 127: 1379

به ما در تکمیل اطلاعات این قسمت کمک کنید

ارسال اطلاعات
slot deposit 10 ribu
slot deposit qris
spadegaming
pg soft
habanero
cq9
slot garansi kekalahan