کرد، چارملان کلیایی (سنقر)، بازی ها

کرد، چارملان کلیایی (سنقر)، بازی ها، برادر دیوانه، برادر عاقل

نام دیگر بازی: برایشت، برآجل

تعداد: 6 نفر

گروه سنی: بزرگسالان

محل اجرا: فضای بسته

زمان اجرا: شبهای زمستان

اشیاء: عروسک چوبی

نقش ها: برادر عاقل، برادر دیوانه (عروسک چوبی)، کدخدا، مدیرمدرسه، رئیس انجمن روستا، دادگاه

نحوه بازی: کسی که نقش برادرعاقل را بازی می کند با دست دیگرش عروسک چوبی را نیز که در واقع برادر دیوانه است اداره می کند. موضوع نمایش مربوط به ارثی است که به این دو برادر رسیده و بر سر آن با هم اختلاف دارند و به دادگاه مراجعه کرده اند. در دادگاه معتمدان محلی مثل کدخدا و مدیر مدرسه هم حضور دارند و هر کدام آنها از یکی از دو برادر حمایت می کنند. برادر دیوانه از اوضاع انتقاد می کند و بین طرفین جنگ در میگیرد و برادر دیوانه با چوب به جان همه می افتد و همه را می تاراند و سرانجام با حمایت مدیر مدرسه حرفش را به کرسی می نشاند.

قزل ایاغ، 450: 1379

کرد، چارملان کلیایی (سنقر)، بازی ها، پشی، پشی (گربه گربه)

تعداد: گروهی

جنس: هر دو

اشیاء: یک قطعه سنگ به جای کاسه

گروه سنی: کودکان و نوجوانان

نقش ها: صاحب گوسفندان، گوسفندها، کندوها، گربه

محل اجرا: فضای باز

نحوه بازی: یکی از بازیکنان صاحب گوسفندان می شود و یک نفر هم گربه و باقی گوسفند می شوند. صاحب گله شروع می کند به شیر دوشیدن. گربه هر بار به نزد صاحب گله می آید و تقاضای شیر می کند اما صاحب گله او را می راند. پس از آنکه شیر دوشیدن تمام شد، صاحب گله کاسۀ شیر را بر سر بلندترین بازیکن می گذارد. این بار بازیکنانی که نقش گوسفند را بازی می کردند نقش کندو را بازی می کنند. صاحب گله مثلاً برای شستن دستهایش به کنار رودخانه می رود. گربه به هوای شیر نزد او می آید و او نشانی های غلط به او می دهد تا بار آخر که به سراغ کندوی اصلی می رود آن وقت صاحب گله و باقی بازیکنان بر سر او می ریزند و او را خوب کتک می زنند.

قزل ایاغ، 453: 1379

کرد، چارملان کلیایی (سنقر)، بازی ها، تله و روی

تعداد: گروهی

جنس: هر دو

محل اجرا: فضای باز

نقش ها: روباه، تله، سبد انگور، باغبان، مرغ و خروس ها

نحوه بازی: یکی از بچه ها سبد انگور می شود و یکی هم نقش تله را بازی می کند و درکنار او قرار می گیرد. باغبان هم در گوشه ای می خوابد. روباه به سبد انگور نزدیک می شود و از تله می ترسد. ولی به طرف سبد دست دراز می کند. تله سعی می کند روباه را بگیرد . وقتی روباه به تله افتاد باغبان بیدار می شود و می خواهد روباه را تنبیه کند. اما روباه به او می گوید که برایش مرغ می آورد. باغبان او را آزاد می کند و روباه به مرغ و خروس ها حمله می کند. اگر توانست یکی از آنها را بگیرد او را نزد باغبان می آورد و او باید روباه شود.

قزل ایاغ، 456: 1379

کرد، چارملان کلیایی (سنقر)، بازی ها، چو، چو (چوب، چوب)

تعداد: گروهی

جنس: هر دو

اشیاء: چوب نیم متری (به تعداد بازیکنان)

محل اجرا: فضای باز

نحوه بازی: یکی به عنوان استاد انتخاب که به او سرملا می گویند. بازیکنان چوب های خود را روی دست سرملا می گذارند و سرملا چوبها را از بالای سرخود به پشت سرش پرتاب می کند و بلافاصله بر می گردد و پایش را روی یکی از چوب ها می گذارد. صاحب آن چوب باید بقیه چوبها را جمع کند و موازی با هم به فاصله های نیم متری بچیند و با خواندن شعری از روی چوب ها بپرد. اگر پایش به چوبی گیر کند سوخته است. بنابراین سرملا چوب او را عمودی در زمین فرو میکند و باقی بازیکنان باید چوب خود را از فاصله های مشخص شده به طرف آن چوب پرتاب کنند. هرکس چوبش به چوب عمودی اصابت نکرد چشمش را می بندند و با چوب او را می زنند و او دوباره باید از روی چوب هایی که روی زمین قرار دارد بپرد و شعر بخواند و اگر پایش به چوب گیر کرد از بازی کنار برود تاکس دیگری جای او را بگیرد.

قزل ایاغ، 463: 1379

کرد، چارملان کلیایی (سنقر)، بازی ها، خواجه روملارو (وای بر خواجه وای بر ملا)

نام دیگر بازی: خوجارو ملارو (روستای ناودرو کلیایی، کردستان)

تعداد: دو گروه (هر گروه حداقل 6 نفر)

جنس: هر دو

گروه سنی: کودکان و نوجوانان

محل اجرا: فضای باز

نحوه بازی: بازیکنان به دو گروه تقسیم می شوند. یک دسته می رود و در گوشه ای می نشیند و بازیکنان دستۀ دیگر می روند و خود را پنهان می کنند. سردستۀ گروهی که نشسته است می رود تا افرادی را که پنهان شده اند پیدا کند. وقتی سرپرست از افرادش دور می شود . افراد پنهان شده دور از چشم سرپرست آنها خود را به افراد نشسته می رسانند و آنها را می زنند بازیکنان نشسته با فریاد سردستۀ خود را به کمک می طلبند و می گویند: «وای بر خواجه وای بر ملا» این جنگ و گریزها ادامه پیدا می کند تا سرپرست سر برسد.

قزل ایاغ، 470: 1379

کرد، چارملان کلیایی (سنقر)، بازی ها، قل قلان (قل به معنی پا است)

تعداد: 10 – 12 نفر

جنس: هر دو

محل اجرا: فضای باز

نحوه بازی: ابتدا نقطه ای را به عنوان خط پایان بازی انتخاب می کنند، آنگاه همگی در یک زمان در حالیکه دست های خود را روی سینه گذاشته اند، با یک پا ولی لی کنان به طرف آن نقطه حرکت می کنند، هر یک از آنها که زودتر به آن نقطه برسد، برندۀ بازی است و می تواند از هر یک از بازنده ها که بخواهد کولی بگیرد.

قزل ایاغ، 484: 1379

کرد، چارملان کلیایی (سنقر)، بازی ها، کوسه، کوسه

تعداد: 5 نفر

جنس: هر دو

گروه سنی: بزرگسالان

اشیاء: تعدادی دیگ و قابلمه و وسایل زندگی

نقش ها: زن روستایی، مرد روستایی، دکاندار، قصاب، رمال

محل اجرا: فضای بسته

نحوه بازی: ماجرای نمایش، داستان زن و مرد فقیر روستایی است که از کل دنیا جز یک بز ندارند و شوهر تصمیم می گیرد آن را بفروشد. بز را پیش دکاندار می برد و دکاندار می خواهد آن را به قیمت یک بزغاله بخرد. مرد بز را نمی فروشد و آن را پیش قصاب می برد. قصاب هم می خواهد به قیمت یک مرغ آن را خریداری کند. مرد باز هم نمی فروشد و آن را نزد رمال می برد و رمال حاضر می شود فقط بهای یک جوجه مرغ را به او بدهد و مرد به ناچار بزش را به او می فروشد. زن وقتی ماجرا را می شنود قصد انتقام می کند و لباس قرمز می پوشد و با شوهرش هم قرار و مدار می گذارد و نزد دکاندار می رود و وانمود می کند که هفت سال است شوهرش او را ترک کرده و او سرپرستی ندارد و دکاندار به طمع می افتد و به او یکی دو قالیچه می دهد و قرار می شود شب به منزل زن برود. شب دکاندار وارد می شود و نظر سویی به زن دارد که شوهر زن طبق قرار قبلی وارد می شود و دکاندار از ترس به صورت پایۀ چراغ در می آید. شوهر زن می رود اره بیاورد تا پایۀ چراغ را ببرد که مرد دکاندار از ترس فرار می کند. همین بلا بر سر قصاب و رمال هم می آید. آنها به قصد انتقام بر میگردند ولی از زن و شوهر کتک مفصلی می خورند. در آخر نمایش زن و شوهر و بچه ها همه راضی روی فرش ها و وسایلی که به دست آورده اند نشسته اند.

قزل ایاغ، 492: 1379

کرد، چارملان کلیایی (سنقر)، بازی ها، کوله که کالی (کدوکاری)

نام دیگر بازی: بوسان بوسان (روستای گل تپه، دیواندرۀ کردستان)

تعداد: 2 نفر

جنس: هر دو

گروه سنی: بزرگسالان

نقش ها: بازیگری که صحبت می کند، بازیگری که به جای او دستهای خود را هماهنگ حرکت می دهد.

نحوه بازی: یکی از بازیکنان دو زانو روی زمین می نشیند. بازیگر دوم در پشت او قرار می گیرد، طوریکه تماشاگران از مقابل او را نبینند. این بازیگر دست های خود را از زیر بغل بازیگر جلویی رد می کند و نفر جلو دست های خود را به پشت می برد تا دیده نشود و این طور وانمود می شود که دستهای نفر جلو همان دو دست نفر پشت سر است. نفر جلویی از کدوکاری سال گذشته خود حرف می زند از زحماتی که روی زمین کشیده، گاو خریده شخم زده و خودش را حسابی پیر کرده، طوریکه دنداندهایش ریخته، موهایش سفید شده و خلاصه جوانی اش را از دست داده و مرتب اشاره به چشم، بینی، دهان بی دندان و زانوهای بی حسش می کند و نفر پشت سر او با کمال مهارت حرکات دست های خود را با حرفها و حرکات لب های نفر جلویی هماهنگ می کند.

قزل ایاغ، 494: 1379

کرد، چارملان کلیایی (سنقر)، بازی ها، گُرزان (گرزبازی)

تعداد: 5-10 نفر

جنس: هر دو

اشیاء: گرز (مقداری پارچه را با بند به سر ریسمان بلندی می بندند)

گروه سنی: نوجوانان

محل اجرا: فضای باز

نحوه بازی: ابتدا دایره ای به شعاع 5/1 متر روی زمین می کشند. یکی از بازیکنان با شیر یا خط استاد می شود و گرز را در دست می گیرد. همۀ بازیکنان به جز استاد داخل دایره مستقر می شوند و استاد باید به بازیکنان درون دایره حمله کرده و آنها را با لگد بزند. اگر یکی از بازیکنان درون دایره با لگد به استاد بزند، البته بدون اینکه از دایره خارج شود، در نتیجه استاد یعنی همان فردی که گرز را در دست دارد، می سوزد و باید جای خود را با همان کسی که او را زده است عوض کند.

قزل ایاغ، 498: 1379

کرد، چارملان کلیایی (سنقر)، بازی ها، گُلوه گُلوه (تنور، تنور)

تعداد: 6 نفر

جنس: هر دو

محل اجرا: فضای باز

نحوه بازی: ابتدا پشک می اندازند و سه نفری که باید تنور بسازند را مشخص می کنند. از این سه نفر آنها پشت به یکدیگر کرده و خم می شوند، طوریکه نشیمنگاه آنها به هم بچسبد و از پشت دستها را در همدیگر پنجه می کنند. نفر سوم پیشانی خود را روی پنجه ها می گذارد و سوراخ تنور را می سازد. حال سه نفر دیگر باید یکی یکی سرشان را روی سوراخ تنور گذاشته و پشتک زده و به طرف دیگر بپرند. گویا که در سوراخ تنور افتاده و سوخته اند. پس از این کار جای خود را با گروه خم شده عوض کرده و بازی را ادامه می دهند.

قزل ایاغ، 499: 1379

کرد، چارملان کلیایی (سنقر)، بازی ها، موسایانه

تعداد: 2 نفر

جنس: هر دو

اشیاء: یک عدد توپ

محل اجرا: فضای باز

نحوه بازی: این بازی شبیه والیبال است با این تفاوت که توری در کار نیست. دو بازیکن توپ را به یکدیگر پاس می دهند. بازیکنی که نتواند آن را بگیرد و برگرداند، یک «موسا» به طرف مقابل باخته است و طرف مقابل از او یک «موسا» می برد. در پایان هر یک زا آن دو که تعداد «موسا» هایش بیشتر باشد، برنده است. منظور از موس ها در روستاهای کرمانشاه افرادی هستند که سوار بر موتورسیکلت در روستاها می گردند و نخ ها را رنگ می کنند. شاید به خاطر شباهت حرکات موساها با این نوع توپ بازی است که به آن موسایه گفته اند چون رنگرزها هم دو نفر دو نفر در دو طرف دیگ می ایستند و کلاف های نخ را با حرکاتی شبیه والیبال به یکدیگر پاس می دهند و چون اکثر رنگرزها یهودی هستند به آنها «موسی» گفته اند.

قزل ایاغ، 506: 1379

به ما در تکمیل اطلاعات این قسمت کمک کنید

ارسال اطلاعات
slot deposit 10 ribu
slot deposit qris
spadegaming
pg soft
habanero
cq9
slot garansi kekalahan